تأثير روش هاي فعال تدريس بر پيشرفت سواد خواندن دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی

مقدمه

مهارت خواندن یکی از مهم­ترین نیازهای یادگیری دانش­آموزان در زندگی امروز است. توانایی درک مطلب و تفسیر و استنتاج از متون درسی و غیر درسی، دانش­آموزان را با افکار و اطلاعات جدید آشنا می­کند تا راه «بهتر اندیشیدن» و «بهتر زیستن» را بیاموزند (کمبل، 2001 ). به عبارت دیگر، «سواد خواندن»[1] به معنای علمی و جامع آن، وسیله­ای است که  از طریق آن می­توان به ذخایر بی­انتهای تجربه بشری دست یافت. در حقيقت يادگيري مهارت خواندن، كليد يادگيري همه يادگيري‌هاست، زيرا بیشتر يادگيري‌هاي درسي از آن طريق صورت مي‌گيرد. براي يادگيري دروس ديگر مانند: رياضي، تاريخ و جغرافيا نيز بايد به مهارت درك مطلب و توانايي خواندن مسلط بود (كريمي، 1384: 13).

اهمیت بنیادی سواد خواندن هنگامی آشکارتر می شود که بدانیم در جهان امروز گستره موضوع «خواندن» و ابعاد پیچیده و متنوع آن، فقط به درک نشانه­های نوشتاری و رمزهای کلامی محدود نمی­شود، بلکه فراتر از آن خواندن علائم بصری، «نشانه­های الکترونیکی» و « متن های دیجیتالی»، از جمله تحولاتی است که در قلمرو «سواد خواندن» به شکل بسیار جدی و فراگیر مطرح است.

موضوع آموزش خواندن، به ویژه در سال­های نخستین آموزش به دلیل اهمیت، حجم عظیمی از پژوهش­های آموزشی را به خود اختصاص داده است؛ مواردی مانند:

·خواندن و نوشتن را از چه سالی شروع کنیم که کودک از نظر رشد ذهنی، آماده یادگیری مفاهیم زبان گفتاری و نوشتاری باشد؟

·ترفندهایی که می­توان برای آماده سازی کودک  فراهم آورد، چیست و چگونه می­توان این آمادگی را سنجید؟

·مشکل تفاوت زبان مادری و رسمی و شیوه­های ایجاد ارتباط میان زبان گفتاری و نوشتاری كدامند؟  

بخش کوچکی از مسائل و پرسش­هایی را تشکیل می­دهند که ذهن پژوهشگران و معلمان را همواره به خود مشغول  داشته است. در همين راستا «انجمن بين­المللي ارزيابي پيشرفت تحصيلي» (IEA) ،[2] مطالعه­اي تطبيقي با عنوان «مطالعه بين المللي پيشرفت سواد خواندن» (پرلز  PIRLS)[3]  را در زمينه سواد خواندن كودكان 9 ساله در ميان كشورهاي دنيا انجام داد؛ اين سن در بیشتر كشورها، دانش­آموزان پايه چهارم ابتدايي را در بر مي­گيرد.

مطالعه پرلز، يكي از مجموعه مطالعات گسترده اين انجمن است و به فاصله هر پنج سال يك بار در ميان دانش­آموزان كشورهاي داوطلب برگزار مي­شود؛ نتايج اين مطالعه نشان مي­دهد:

 الف) جايگاه سواد خواندن دانش­آموزان ايراني در پرلز (2001) از ميان 35 كشور شركت كننده، در رتبه 32، يعني جلوتر از سه كشور (كويت، مراكش و بليز) است. متوسط عملكرد سواد خواندن اين دانش­آموزان در متون ادبي 421، متون اطلاعاتي 408 و ميانگين كل 414 است و از كل تعداد 7430 دانش­آموز، فقط 21 دانش­آموز كل نمره آزمون را کسب کرده­اند؛ بيش از 60  درصـد دانش­آمـوزان نتـايج ضعيف و خيلي ضعيف، 22 درصد متوسط، و فقط 18 درصد عملكرد خوب و خيلي خوب داشتند (مارتین، مولیس و کندی، 2003 به نقل از كريمي، 1384: 37 و 78).

ب) جايگاه سواد خواندن دانش­آموزان ايراني در پرلز (2006) از ميان 45 كشور شركت كننده، در رتبه 40، يعني جلوتر از پنج كشور (اندونزي، قطر، كويت، مراكش و آفريقاي جنوبي) است. متوسط عملكرد سواد خواندن اين دانش­آموزان در متون ادبي 426، متون اطلاعاتي 420 و ميانگين كل 421 است (کریمی، 1386: 17).

ج) ميانگين كل نمرات جهاني در هر دو مطالعه 500 است و ميانگين كل نمرات دانش­آموزان ايراني در هر دو مطالعه در هر سه حالت - میانگین کل، میانگین متون ادبی و میانگین متون اطلاعاتی - به طور معناداری كمتر از ميانگين جهاني مي­باشد.

د) متوسط عملکرد دانش­آموزان ایرانی در پرلز (2001)، در پاسخ به سؤالات متن ادبی 421 و متن اطلاعاتی 408 بود که از 13 نمره تفاوت حکایت دارد؛ همچنین در پرلز ( 2006 ) نیز متوسط عملکرد دانش­آموزان ایرانی در پاسخ به سؤالات متن ادبی 426 و متن اطلاعاتی 420 بود که از تفاوت 6 نمره­ای حکایت می­کند.

هر چند مقايسه نتايج اين مطالعه در پرلز (2001) و (2006)  نشان مي­دهد ميانگين نمرات دانش­آموزان ايراني در دو مرحله آزمون به ميزان 7 نمره رشد داشته است، اما اين ميزان رشد از نظر آماري معنادار نیست و متأسفانه  ضعف مفرط دانش­آموزان ايراني را در زمينه سواد خواندن نشان می­دهد و نظام آموزشي ما را با چالشي جدي و بزرگ مواجه کرد.

همان­طور كه مي دانيم، بهبود و پیشرفت سواد خواندن دانش­آموزان از وظایف اصلی نظام آموزشي کشورهاست، و ارتقاء این مهارت باید یکی از نتایج و پیامدهای قطعی تعليم و تربيت رسمی باشد، به گونه­ای که دیگر نیازمند برنامه­های تکمیلی بهبود مهارت خواندن دانش­آموزان نباشیم؛ بنابراین بررسي و تحليل چيستي، چرايي و عوامل مؤثر در ضعف دانش­آموزان بر عهده متوليان تعليم و تربيت است.

زیرسازهای اصلی سواد خواندن ارتباطی بنیادی با یادگیری خواندن دارد؛ باید دانست، حال كه  دانش­آموزان ما در زمينه سواد خواندن ضعف دارند:

· چگونه می­توانيم توانایی ادراک در خواندن را به بهترین وجه در کودکان تقویت کنیم؟

· روش­های نوین و اثربخش در پرورش مهارت­های خواندن کدامند؟

 «روش­هاي فعال تدريس»[4] به گونه­اي هستند كه ذهن انسان در آن فعال است و معلم شرايط يادگيري را فراهم مي­کند و مهارت­هاي ذهني و قابليت­هاي تفكر را تقويت مي­نماید. روابط ميان­گروهي و همكاري تقويت شده،  با حس اعتماد به نفس فردي، روحيه كاوشگري،‌ مفهوم سازي، توضيح و تحليل مسئله رشد كرده، شاگرد به رديابي موضوع و تحمل ابهام رهنمون مي­شود؛ روح خلاقيت و استقلال فرد، تقويت مي­شود؛ ماهيتروش­هاي فعال تدريس به گونه­اي است كه كلاس را به منزله ادامه تفكر، مركز تفكر و رهبري تربيتي جريان تفكر برمی­شمارد (سليمان­پور، 1384: 4).

«يادگيريِ يادگيري»[5] يكي از پيامدهاي آموزش بر اساس رويكردهاي فراشناختي[6] است و كاربرد روش­هاي فعال تدريس
مي­توانند به طور مؤثري در ايجاد آن دخيل باشند. تدريس يكي از اساسي­ترين مهارت­هاي معلمان به شمار می­­آید و مي­تواند نقش تعيين كننده­اي در يادگيري دانش­آموزان داشته باشد؛ بنابراین با توجه ويژه به اهميت موضوع سواد خواندن و نتايج ضعيفی که در دو مرحله آزمون پرلز و به كارگيري روش­هاي فعال تدريس در فرايند ياددهي - يادگيري به دست آمده است، مي­تواند ابزار سودمندی برای بهبود وضعيت سواد خواندن دانش­آموزان باشد؛ حال باید پرسید:

    آيا روش­هاي فعال تدريس، در پيشرفت سواد خواندن دانش­آموزان مؤثرند؟

 محقق در اين پژوهش به دنبال « بررسي تأثير روش­هاي فعال تدريس بر پيشرفت سواد خواندن دانش­آموزان پايه­هاي چهارم و پنجم ابتدايي استان مازندران» است و سواد خواندن دانش­آموزان را در  متون « ادبي»[7] و «اطلاعاتي»[8] مورد ارزيابي قرار مي­دهد.

  فرضيه­هاي پژوهش:

۱-  روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن ادبي دانش­آموزان پايه چهارم ابتدايي مؤثر هستند؛

۲-  روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن اطلاعاتي دانش­آموزان پايه چهارم ابتدايي مؤثر هستند؛

۳-  روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن ادبي دانش­آموزان پايه پنجم ابتدايي مؤثر هستند؛

۴-  روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن اطلاعاتي دانش­آموزان پايه پنجم ابتدايي مؤثر هستند؛

۵-   ميان پيشرفت سواد خواندن متن ادبيِ دانش­آموزان پايه­هاي چهارم و پنجم ابتدايي كه بر اساس روش­هاي فعال تدريس آموزش ديده­اند، تفاوت معناداري وجود دارد؛

۶-  ميان پيشرفت سواد خواندن متن اطلاعاتيِ دانش­آموزان پايه­هاي چهارم و پنجم ابتدايي كه بر اساس روش­هاي فعال تدريس آموزش ديده­اند، تفاوت معناداري وجود دارد.

  نوع و روش پژوهش:

پژوهش حاضر با گروه كنترل نابرابر و با پيش­آزمون و پس­آزمون، نشان دهنده طرح تحقيق «شبه آزمايشي » است و از دو گروه آزمودني (گروه آزمايش و گروه كنترل) تشكيل شده است كه هر دو گروه، دو بار مورد اندازه­گيري قرار گرفتند. اندازه­گيري اول با اجراي يك پيش­آزمون و اندازه­گيري دوم با يك پس آزمون انجام گرفت. همچنين براي تجزيه و تحليل اطلاعات، از روش­هاي آمار توصيفي (جدول و نمودار فراواني، ميانگين، انحراف معيار، واريانس و آزمون همبستگي پيرسون) و آمار استنباطي (آزمون هاي پارامتريك ( t ) مستقل و وابسته) بهره گرفتیم.

 جامعه آماري، نمونه و روش نمونه­گيري

 جامعه آماري پژوهش حاضر را دانش­آموزان پايه­هاي چهارم ابتدايي (40438 نفر) و پنجم ابتدايي (40263 نفر) كه در استان مازندران تشکیل می­دهند. نمونه آماري به روش نمونه­گيري «تصادفي خوشه­اي چند مرحله­اي» بدين شرح مشخص شد: ابتدا از 32 شهرستان و منطقه سازمان آموزش و پرورش استان مازندران، پنج شهرستان و منطقه (بهشهر، مياندرود، ساري ناحيه (1) و (2) و بابل)، در هر پايه تحصيلي 20 كلاس درس و در مجموع 40 كلاس درس به صورت تصادفي انتخاب شدند. بر اساس جدول كرجسي و مورگان (1970به نقل از حسن زاده، 1382؛ 145)، در پايه چهارم 384 نفر و در پايه پنجم نیز 384 نفر و در مجموع 768 دانش­آموز به شرح جدول 5 به عنوان نمونه آماري درگروه­هاي آزمايش و كنترل قرار گرفتند.

 لازم به ذكر است كه چون همه ساله، سازماندهي كلاس­ها در آغاز سال تحصيلي انجام مي­شود و بالطبع محقق اختياري در كلاس­بندي، سازماندهي و چينش دانش­آموزان نداشته است، بنابراین گمارش فردي دانش­آموزان در دو گروه آزمايش و گواه به صورت تصادفي انجام نشد و محقق در هر پايه تحصيلي به صورت تصادفي 10 كلاس درس را به عنوان گروه آزمايش و 10 كلاس درس را به عنوان گروه كنترل انتخاب کرد؛ در نتيجه نيمي از دانش­آموزان نمونه آماري در گروه آزمايش و نيمي ديگر در گروه كنترل قرار گرفتند.

 جدول 5. نمونه آماري به تفكيك پايه تحصيلي و شهر

شهرستان / منطقه

پايه

شهرستان بهشهر

منطقه مياندرود

شهرستان ساري

ناحيه (1)

شهرستان ساري

ناحيه (2)

شهرستان بابل

جمع كل

پايه چهارم

4 كلاس درس

2 كلاس درس

4 كلاس درس

5 كلاس درس

5 كلاس درس

20 كلاس

82 نفر

51 نفر

84 نفر

84 نفر

83 نفر

384 نفر

پايه پنجم

4 كلاس درس

2 كلاس درس

4 كلاس درس

5 كلاس درس

5 كلاس درس

20 كلاس

84 نفر

49 نفر

85 نفر

84 نفر

82 نفر

384 نفر

 ابزار گرد­آوري اطلاعات

الف) مقیاس درجه بندی مهارت معلمان در تدريس فعال: این مقیاس درجه بندی برای آگاهي از ميزان اعمال متغير مستقل (روش­هاي فعال تدريس) توسط « آموزگاران آموزش ديده - گروه  آزمایش» در قياس با «آموزگاران گروه كنترل» و بررسي سوابق تحصيلي و شغلي آنان مورد استفاده قرار گرفت.

شيوه استفاده: اين ابزار كه ( 25 ) مؤلفه دارد و حداكثر نمره قابل احتساب براي هر يك از مؤلفه هاي مطرح شده در آن 4 است، براي تكميل در اختيار مديران مدارس مورد نظر كه از پیش توجيه شده بودند، قرار داده شد تا عملكرد آموزشي آموزگاران را در تدریس فعال مشاهده و ثبت کند. مدیران باید رفتارهاي مورد انتظار از معلم را در صورت مشاهده، علامت می­زدند؛ بنابراین در طول دوازده هفته اعمال متغير مستقل، اين ارزيابي در چهار نوبت انجام گرفت. روایی این ابزار را  سه نفر از اساتید دانشگاه و سرگروه­های آموزش ابتدایی استان مازندران تأیید کردند.

ب) آزمون سواد خواندن: سؤالات اين آزمون بر اساس يك متن ادبي با عنوان «موش­هاي وارونه» و يك متن اطلاعاتي با عنوان «مؤسسه كرايه دوچرخه تكرو» كه هر كدام از متن­ها 15 سؤال (شامل پرسش‌هاي چند گزينه‌اي، پاسخ كوتاه و پاسخ ساز ) داشتند، در راستاي اهداف پرلز (2001) به شرح زير تهيه شد و در دو مرحله اجراي آزمون (پيش­آزمون و پس آزمون) مورد استفاده قرار گرفت.

شيوه تهيه دفترچه­هاي آزمون: پژوهشكده تعليم و تربيت (مركز ملي مطالعه بين­المللي پرلز) پس از اجراي آزمون پرلز (2001)، متن دفترچه­هاي اين آزمون را منتشر کرد. محققان پس از بررسي متن­هاي انتشار يافته، متنی ادبي با  عنوان «موش­هاي وارونه» و متنی اطلاعاتي با عنوان «مؤسسه كرايه دوچرخه زيپي» را انتخاب کردند؛ متن­ها را سرگروه­هاي آموزش ابتدايي سازمان آموزش و پرورش استان مازندران و دو نفر از استادان رشته برنامه­ریزی آموزشی بررسی کردند و  پس از اعمال نظر آنان، تغييرات ضروری در برخی قسمت­ها صورت گرفت و برای اجراي آزمون از دو  دفترچه  ادبي و  اطلاعاتي استفاده شد.

 تغييرات ايجاد شده در سؤالات آزمون پرلز به اين شرح است:

الف) متن ادبي: متن داستان هيچ تغييري نكرده است؛ تنها پس از جا به جايي سؤالات در دو بخش چهار گزينه­اي و تشريحي، يك سؤال چهار گزينه­اي به سؤال­هاي چهار گزينه­اي انتشار يافته، افزوده شد.

ب) متن اطلاعاتي: در اين متن، نام مكان­ها بر اساس موقعيت جغرافيايي استان مازندران تغيير يافت تا موجب درك بيشتر دانش­آموزان شود؛ همچنين بر اساس نظر کارشناسان، سه سؤال به سؤالات چهار گزينه­اي و يك سؤال به سؤالات پاسخ­ساز افزوده شد.

شيوه اجراي آزمون: اين آزمون در دو مرحله (پيش­آزمون و پس­آزمون)  انجام گرفت. پيش­آزمون در دهه اول بهمن ماه در مدارس مجري، اجرا شد؛ سپس در دهه سوم ارديبهشت ماه، پس­آزمون برگزار گردید. لازم به ذكر است که محققان برای كاهش تأثير خستگي احتمالي دانش­آموزان در نتایج آزمون متون ادبی و اطلاعاتي، در هر دو مرحله از اجراي آزمون (پيش­آزمون و پس­آزمون) و براي هر دو گروه آزمايش و كنترل، به نيمي از دانش­آموزان، ابتدا متن ادبي و سپس متن اطلاعاتي، و به نيمي ديگر ابتدا متن اطلاعاتي سپس متن ادبي دادند.

شيوه تصحیح آزمون: با توجه به اینکه میزان نمره هر سؤال (چهار­ گزینه­ای و تشریحی) بر اساس ارزش آن تعیین شد (جلوی هر سؤال میزان نمره آن نوشته شده است)، محققان، اوراق آزمون را پس از تهیه پاسخ­نامه تصحیح کردند و همه اوراق ضمن تصحیح در وهله اول، مورد تجدید نظر نیز قرار گرفت.

 كارشناسان گروه­هاي آموزشي آموزش و پرورش و متخصصان تعليم و تربيت، روایی آرمون را تأیید کردند و براي تعيين پايايي آزمون از روش بازآزمايي و تحليل آماري همبستگي پيرسون بهره گرفتیم. رقم 92/0 براي سؤالات متن ادبي و رقم 88/0 براي سؤالات متن اطلاعاتي به دست آمد كه از نظر آماري، ضريب همبستگي قابل قبولي است.

 نتایج پژوهش:

 الف) بررسي، تجزيه و تحليل مهارت معلمان در تدريس بر اساس روش­هاي فعال: برای آگاهي از ميزان اعمال متغير مستقل از مقیاس درجه بندی که مديران مدارس مجري تكميل کردند، بهره گرفتیم. داده­هاي حاصل از اين مقیاس درجه بندی نشان می­دهد که به طور ميانگين، مهارت معلمان گروه گواه با نمره (02/46) در سطح«در حال تلاش» و مهارت معلمان گروه آزمايش با نمره (87/62)، در سطح «در حد انتظار» قرار دارد. همچنین برای تحليل آماری از آزمون (t مستقل) نهره گرفتیم و نتيجه زير به دست آمد:

 2. با فرض يكسان بودن واريانس­ها، مطابق جدول فوق، چون (t) محاسبه شده ( 127/7 =  ) در سطح اطمينان (95 درصد) و خطاي اندازه­گيري (% 5 = α ) و با درجه آزادي (38 = df) از مقدار (t) جدول بحراني ( 042/2 =  ) بزرگ­تر است؛ بنابراين نتيجه می­گیریم میان ميانگين مهارت آموزگاران گروه آزمايش و گروه گواه، تفاوت معناداري وجود دارد؛ يعني: «آموزگاران گروه آزمايش در مقايسه با آموزگاران گروه گواه، به طور معناداري در تدريس بر اساس روش­هاي فعال تدريس، بيشتر مهارت دارند».

 

ب) براي بررسي معناداري تأثير الگوها و روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن ( فرضيه­هاي يك تا چهار) با هدف مقايسه پيش­آزمون و پس­آزمون هر گروه، در سطح اطمينان 95 درصد و خطاي اندازه­گيري(% 5 = α) از آزمون «پارامتريك (t) وابسته» بهره گرفتیم؛ همچنين براي بررسي معنـاداري تفاوت پيشرفت سواد خواندن، میان دو گروه آزمايش و گواه، با هدف مقايسه ميانگين نمرات پس­آزمون دو گروه مستقل، از آزمون«پارامتريك ( t ) مستقل» استفاده کردیم؛ نتيجه آزمون (t) وابسته در جدول  7  و نتيجه آزمون (t) مستقل در جدول 8  آمده است.

 تجزيه و تحليل فرضيه 1:

داده­هاي آزمون سواد خواندن متن ادبي در پايه چهارم، نشان می­دهد اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون گروه آزمايش برابر 76/1+ و اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون گروه گواه برابر 19/0+ است؛ همچنين اختلاف ميانگين نمره­هاي پس آزمون دو گروه آزمايش و گواه برابر 99/1+ است.

در گروه آزمايش چون 494/7 =  از مقدار 576/2 =  بزرگ­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم ميانگين­هاي دو موقعيت پيش­آزمون و پس­آزمون از لحاظ آماري تفاوت معناداري دارند؛ اما در گروه گواه چون مقدار 904/0 =  از مقدار 576/2 =  كوچك­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجهمي­گيريم ميانگين­هاي دو موقعيت پيش­آزمون و پس­آزمون از لحاظ آماري تفاوت معناداري ندارند.

چون مقدار 129/6 =  از مقدار 576/2 =  بزرگ­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم  ميانگين پس­آزمون­هاي متن ادبي، در گروه آزمايش و گروه گواه پايه چهارم، از لحاظ آماري تفاوت معناداري دارند؛ بنابراين با مقايسه نتايج آماري، در سطح اطمينان 95 درصد فرضيه 1 تأييد می­شود ومي­توان ادعا کرد: « روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن ادبي دانش­آموزان پايه چهارم ابتدايي مؤثرند».

 تجزيه و تحليل فرضيه 2:

داده­هاي آزمون سواد خواندن متن اطلاعاتي در پايه چهارم، نشان می­دهد اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون گروه آزمايش برابر 11/1+ و اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون گروه گواه برابر 33/0- است. همچنين اختلاف ميانگين نمره­هاي پس­آزمون دو گروه آزمايش و گواه برابر 46/1+ است.

در گروه آزمايش چون مقدار 527/4 =   از مقدار 576/2 =  بزرگ­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم ميانگين­هاي دو موقعيت پيش­آزمون و پس­آزمون از لحاظ آماري تفاوت معناداري دارند؛ اما در گروه گواه چون مقدار 229/1 =  از مقدار 576/2 =  كوچك­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجهمي­گيريم ميانگين­هاي دو موقعيّت پيش­آزمون و پس­آزمون از لحاظ آماري تفاوت معناداري ندارند. 

چون 679/3 =  از مقدار 576/2 =  بزرگ­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم  ميانگين پس­آزمون­هاي متن اطّلاعاتي، در گروه آزمايش و گروه گواه پايه ي چهارم، از لحاظ آماري تفاوت معناداري دارند؛ بنابراين با مقايسه نتايج آماري، در سطح اطمينان 95 درصد فرضيه 2 تأييد و مي­توان ادعا کرد: «روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن اطلاعاتي دانش­آموزان پايه چهارم ابتدايي مؤثرند».

 تجزيه و تحليل فرضيه 3:

داده­هاي آزمون سواد خواندن متن ادبي در پايه پنجم، نشان می­دهد اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون گروه آزمايش برابر 76/1+ و اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون گروه گواه برابر 20/0+ است؛ همچنين اختلاف ميانگين نمره­هاي پس آزمون دو گروه آزمايش و گواه برابر 77/1+ است.

چون در گروه آزمايش مقدار 741/9 =   از مقدار 576/2 =  بزرگ­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم ميانگين­هاي دو موقعيت پيش­آزمون و پس­آزمون از لحاظ آماري تفاوت معناداري دارند؛ اما چون در گروه گواه مقدار 819/0 =  از مقدار 576/2 =  كوچك­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم ميانگين­هاي دو موقعيت پيش­آزمون و پس­آزمون از لحاظ آماري تفاوت معناداري ندارند.

چون مقدار 950/5 =  از مقدار 576/2 =  بزرگ­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم كه ميانگين پس آزمون­هاي متن ادبي، در گروه آزمايش و گروه گواه پايه پنجم، از لحاظ آماري تفاوت معناداري  دارند. بنابراين با مقايسه نتايج آماري، در سطح اطمينان 95 درصد فرضيه 3 تأييد می­شود ومي­توان ادعا کرد: «روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن ادبي دانش­آموزان پايه پنجم ابتدايي مؤثرند».

 تجزيه و تحليل فرضيه  4:

داده­هاي آزمون سواد خواندن متن اطلاعاتي در پايه پنجم نشان می­دهد، اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون گروه آزمايش برابر 61/1+ و اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون گروه گواه برابر 12/0+ است. همچنين اختلاف ميانگين نمره­هاي پس­آزمون دو گروه آزمايش و گواه برابر 39/1+ است.

در گروه آزمايش چون مقدار 179/7 =  از مقدار 576/2 =  بزرگ­تر است، با  95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم ميانگين هاي دو موقعيت پيش­آزمون و پس­آزمون از لحاظ آماري تفاوت معناداري دارند؛ اما در گروه گواه چون مقدار 403/0 =  از مقدار 576/2 =  كوچك­تر است و با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم میان ميانگين­هاي دو موقعيت پيش­آزمون و پس­آزمون از لحاظ آماري تفاوت معناداري وجود ندارند.

چون مقدار 611/3 =  از مقدار 576/2 =  بزرگ­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم  ميانگين پس­آزمون هاي متن اطلاعاتي، در گروه آزمايش و گروه گواه پايه پنجم ، از لحاظ آماري تفاوت معناداري  دارند؛ بنابراين با مقايسه نتايج آماري، در سطح اطمينان 95 درصد فرضيه 4 تأييد می­شود ومي‌توان ادعا کرد: «روش­هاي فعال تدريس در پيشرفت سواد خواندن متن اطلاعاتي دانش­آموزان پايه پنجم ابتدايي مؤثر هستند».

 ج) معناداري تفاوت پيشرفت سواد خواندن در دو پايه تحصيلي چهارم و پنجم ابتدايي – فرضيه­هاي 6 و 5 - با هدف مقايسه اختلاف ميانگين نمرات پيش­آزمون و پس­آزمون دو گروه مستقل، با آزمون «پارامتريك (t) مستقل» بررسی شد؛ 

تجزيه و تحليل فرضيه 5:

داده­هاي آزمون سواد خواندن متن ادبي كه از پيش­آزمون و پس­آزمون گروه­هاي آزمايش پايه­هاي چهارم و پنجم ابتدايي به دست آمد، نشان می­دهد ميانگين نمره­هايي پيش­آزمون و پس­آزمون پايه چهارم، به ترتيب برابر 69/11 =  و 45/13 =  و ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون پايه پنجم به ترتيب برابر 22/12 =  و 98/13 =  است. همچنين اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون گروه آزمايشپايه­هاي چهارم و پنجم برابر 53/0+ می­باشد و اختلاف ميانگين نمره­هاي پس­آزمون گروه آزمايش در اين دو پايه برابر 53/0+ است.

چون مقدار 310/0 =  از مقدار 960/1 =  كوچك­تر است، ، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم اختلاف ميانگين­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون متن ادبي در دو پايه چهارم و پنجم، از لحاظ آماري تفاوت معناداري ندارند. هرچند اختلاف ميانگين نمره­هاي پس­آزمون دو گروه در متن ادبي برابر 53/0+ است، اما بر اساس نتايج آماري، در سطح اطمينان 95 درصد فرضيه 5 تأييد مي­شود و مي­توان ادعا كرد: « میان پيشرفت سواد خواندن متن ادبيِ دانش­آموزان پايه­هاي چهارم و پنجم ابتدايي كه بر اساس روش­هاي فعّال تدريس آموزش ديده­اند، تفاوت معناداري از لحاظ آماري وجود ندارد».

 تجزيه و تحليل فرضيه  6:

داده­هاي آزمون سواد خواندن متن اطلاعاتي كه از پيش آزمون و پس آزمون گروه­هاي آزمايش پايه­هاي چهارم و پنجم ابتدايي به دست آمد، نشان می­دهد ميانگين نمره­هايي پيش­آزمون و پس­آزمون پايه چهارم به ترتيب برابر 81/9 =  و 92/10 =  و ميانگين نمره­هايي پيش­آزمون و پس­آزمون پايه پنجم به ترتيب برابر 57/10 =  و 18/12 =  است. همچنين اختلاف ميانگين نمره­هاي پيش­آزمون گروه آزمايشپايه­هاي چهارم و پنجم برابر 76/0+ می­باشد و اختلاف ميانگين نمره­هاي پس­آزمون گروه آزمايش در اين دو پايه برابر 53/0+ است.

چون مقدار 500/1 =  از مقدار 960/1 =  كوچك­تر است، با 95 درصد اطمينان نتيجه مي­گيريم   ميانگين­هاي پيش­آزمون و پس­آزمون متن اطلاعاتي در دو پايه چهارم و پنجم، تفاوت معناداري از لحاظ آماري  ندارند.

هرچند اختلاف ميانگين نمره­هاي پس­آزمون دو گروه در متن اطلاعاتي برابر 26/1+ است، اما بر اساس نتايج آماري، در سطح اطمينان 95 درصد فرضيه شماره شش تأييد مي­شود و مي­توان ادعا کرد: « ميان پيشرفت سواد خواندن متن اطلاعاتيِ دانش­آموزان پايه هاي چهارم و پنجم ابتدايي كه بر اساس روش­هاي فعال تدريس آموزش ديده­اند، تفاوت معناداري از لحاظ آماري وجود ندارد».

 بحث و نتيجه­گيري

یکی از مهم­ترین عوامل مؤثر در فرایند تعلیم و تربیت، «معلم» است. مجموعه مهارت­های معلمان در تلاشی خلاصه می­شود که «تدریس» نام دارد. تدریس تلاشی دو جانبه است؛ از یک سو یاددهنده به یادگیرنده کمک می­کند تا بیشتر، بهتر و زودتر یاد بگیرد و از سوی دیگر، یادگیرنده یاد می­گیرد که چگونه خودش می­تواند یاد بگیرد و چگونه خودش باید یاد بگیرد. خود یادگیری «خودآموزی» یا «یادگیری یادگیری» نامیده می­شود.

جورج براون معتقد است: « اگر حرفه معلمی کار پیچیده­ای است، پس یادگیری شیوه­های تدریس نیز باید پیچیده باشد». (براون، 1385: 15).

نتایج تحقیقات متعدد از جمله تحقیقات كنت جونز و اليزگي (1984)، گيج و برلاينر (1984)، توبين (1988) نشان دادند روش­های فعال تدریس در پیشرفت تحصیلی و یادگیری­های پایدار دانش­آموزان مؤثر هستند، بنابراین در پژوهش حاضر برای بررسی تأثیر روش­های فعال تدریس بر سواد خواندن دانش­آموزان و با در نظر گرفتن رویکرد ساخت­گرایی (سازنده­گرایی) که تأکید عمده آن بر پردازش اطلاعات و همیاری گروهی فراگیران است، روش های مطرح شده در خانواده الگوهای پردازش اطّلاعات و خانواده الگوهای اجتماعی تدریس،  مورد مداقه و بررسی قرار گرفت و از این میان روش­های (پيش­سازمان دهنده، يادسپاري، بديعه­پردازي، ايفاي نقش، كاوش گري به شيوه محاكم قضايي و يادگيري از طريق همياري) به آموزگاران گروه آزمایش آموزش داده شد تا تأثیر آنها را بر سواد خواندن فراگیران پایه­های چهارم و پنجم ابتدایی در چهار فرایند درک مطلب (تمرکز بر اطلاعاتی که به طور صریح مطرح شده­اند، دستیابی به استنباط­های روشن، ارزشیابی محتوا، زبان و عناصر ساختاری متن و تفسیر و تکمیل ایده­ها و اطلاعات) بسنجد. 

 اطلاعات به دست آمده در خصوص علت رشد بیشتر دانش آموزان در دو مؤلفه بررسی و ارزشیابی محتوا، زبان و عناصر ساختاری متن و تفسیر و تکمیل ایده­ها و اطلاعات نشان می­دهد وضعیت دانش­آموزان در دو مؤلفه  تمرکز بر اطلاعاتی که به طور صریح مطرح شده­اند و دست­یابی به استنباط­های روشن در پیش آزمون بهتر از وضعیت آنان در دو مؤلفه دیگر بوده است. بنابراین بر اثر تدریس با روش­های فعال، دو مؤلفه اخیر رشد بیشتری یافته­اند.

نتایج پرلز (2001 و 2006) این مطلب را تأیید می­کند؛ چنان­که در نتایج آمده است: دانش­آموزان ايرانى با توجه به روش­هاى رايج ياددهى – يادگيرى و نظام ارزشيابى در هنگام مطالعه يك متن و پاسخ­دهى به سؤالات مطرح شده، فقط در پی حفظ مطالب و يا استخراج مستقيم اطلاعات از متن هستند و بیشتر آنها ياد نگرفته­اند چگونه در تفسير و استنباط متن­هاى بتوانند بر اساس خلّاقيت شخصى و بازتوليد فكرى خود، عناصر متن را تلفيق، ارزيابى و سامان­دهى كنند (گونزالس، 2003 به نقل از کریمی، 1383: 39)؛ بنابراین تدریس بر اساس روش­های فعال موجب می­شود آنان بتوانند راحت­تر به اینگونه سؤالات پاسخ دهند.

همچنین با توجه به اینکه سلیمان­پور (1384) در تحقیق خود نشان داد میزان مهارت معلمان در به کارگیری روش­های فعال تدریس در سطح «به نسبت مطلوبی» قرار دارد، بدیهی است ارتقاء دانش و مهارت­های حرفه­ای آموزگاران در تدریس و رساندن وضع به «سطح مطلوب» می­تواند در پیشرفت تحصیلی و عملکرد  دانش­آموزان مؤثر باشد. همچنان که نتایج حاصل از فرضیه­های 1 تا 4 نشان داد ارتقاء دانش و مهارت­های آموزگاران در به کارگیری روش های فعال تدریس از سطح «در حال تلاش» به سطح «در حد انتظار» موجب تقویت مهارت پردازش، تجزیه و تحلیل اطلاعات در فراگیران شده،  به میزان تقریبی 5/1 نمره در رشد سواد خواندن آنان مؤثر بوده است.

بنابراین تدريس برمبناي رويكرد ساخت­گرايي که تأكيد آن بر «تجربه­هاي علمي، تأمل انفرادي، پردازش اطلاعات و همياري گروهي» است، موجب می­شود تا توانايي دانش­آموزان در پاسخ به مؤلفه­هاي فرايند تعيين شده، در چارچوب سؤالات آزمون سواد خواندن شامل: « تمركز بر اطلاعاتي كه به طور صريح مطرح شده­اند و بازيابي آنها، دستيابي به استنباط­هاي روشن» و به خصوص دو مؤلّفه «تفسير، تلفيق و تكميل ايده­ها، نظریه­ها و اطلاعات» و« بررسي و ارزشيابي محتوا، زبان و عناصر ساختاري متن» در هر دو بخش متن ادبي و متن اطلاعاتي به طور معناداري بهبود يابد.

ديدگاه­هاي ساخت­گرا درباره يادگيرنده، بيشتر مبتني بر دو ديدگاه يا دو نظريه «رشدنگر پياژه و ويگوتسكي»[20] هستند؛  منظور از رشدنگري، توجه به روند رشد يادگيرنده از جنبه­هاي عقلاني، عاطفي، اجتماعي و رواني - حركتي است، پس تفاوت در نمرات دانش­آموزان (اختلاف نمرات پس­آزمون متن ادبي دو پايه  53/0+ و اختلاف نمرات پس­آزمون متن اطلاعاتي 26/1+)  در دو پايه تحصيلي، امري قابلپيش­بيني و طبيعي بود، اما با توجه به شرايط سني دانش­آموزان دو پايه، كه به هم نزديك هستند، اين تفاوت از لحاظ آماري معنادار نیست.

 نتايج اين پژوهش با نتايج تحقيقات «تأثير مشاركت در ديدگاه ديگران» (جانسون[21] - 1975)، تأثير آموزش­هاي فراشناختي در درك خواند (پاريس و اسكات - 1983)، كنت جونز و اليزگي (1984)، گيج و برلاينر (1984)، توبين (1988)، پالينسگار[22]، براون و كمپيون (1991)، پالينسگار و كلنك[23] ( 1992 ) » در خارج از كشور و تحقيقات «تأثير آموزشي مهارت­هاي مطالعه بر درك خواندن و نگرش دانش­آموزان» (ميقاتي - 1375)، «تأثير آموزش راهبردهاي فراشناختي و آموزش دوجانبه بر خواندن و درك مطلب» (متولي، 1376)، تأثير آموزش راهبرد فراشناختي پس ختام[24] و پس خبا[25] بر درك مطلب دانش­آموزان» (لك­زاده،  1378 و غلامي، 1379)، «مقايسه تأثير روش تدريس مشاركتي با آموزش سنتي بر پيشرفت تحصيلي دانش­آموزان» (كنعاني ، 1378)،  شعباني (1374)، عباسيان (1376)، اصابت طبري (1379)، حاجي حسين­نژاد و بالغي­زاده (1383)، فضلي و جوادي (1383) و ايزدي (1384) در داخل كشور، همسو بود و از تأثیر روش­هاي فعال تدريس و راهبردهاي يادگيري و مطالعه، در پيشرفت درسي و تحصيلي، خلاقيت، درك مطلب خواندن، پنداره تحصيلي و مهارت­هاي خواندن دانش­آموزان حکایت داشت.

اين طرح به طور كلي نشان داد بهره­گیری از روش­هاي فعال تدريس و به كارگيري مؤلفه­هاي آنها مي­تواند در پيشرفت سواد خواندن متون ادبي و اطلاعاتي دانش­آموزان پايه­هاي چهارم و پنجم ابتدايي مؤثر باشد و استفاده از آنها به عنوان ابزاري كارآمد و اثربخش براي افزایش مهارت درک مطلب دانش­آموزان در فرایندهای اصلی سواد خواندن شامل تمركز بر اطلاعاتي كه به طور صريح مطرح شده­اند و بازيابي آنها و دستيابي به استنباط­هاي روشن و به طور چشم­گیر در دو مؤلفه «تفسير، تلفيق و تكميل ايده­ها، نظریه­ها و اطلاعات» و «بررسي و ارزشيابي محتوا، زبان و عناصر ساختاري متن» و تحقق اهداف در دوره ابتدايي، و ايجاد تغيير و تحول در وضع موجود، امري لازم و ضروري است؛ همچنين چون تفاوت معناداري ميان پيشرفت سواد خواندن درپايه­هاي چهارم و پنجم ابتدايي ملاحظه نشد، چنین استنباط مي­شود كه مي­توان در پايه­هاي پايين­تر و بالاتر نيز از اين روش­ها بهره گرفت.


 منابع:

- اسلاوين، رابرت. ( 1371 ). جمع بندی تحقیقات انجام شده پیرامون يادگيري مشاركتي. ترجمه ي فاطمه فقيهي قزويني، فصلنامه ي تعليم و تربيت، سال هشتم، شماره دو.

- اصابت طبري، ابراهيم. (1379).  بررسي مقايسه­اي اثرات آموزش روش هاي فعال تدريس بر افزايش ميزان خلاقيت  دانش­آموزان پايه چهارم ابتدايي استان مازندران در سال تحصيلي (79-78)، طرح تحقيق، مركز پژوهش و تحقيقات آموزش و پرورش استان مازندران.

- آقازاده، محرم (1385). راهنماي روش هاي نوين تدريس (بر پايه پژوهش هاي مغز محور، ساخت گرايي، يادگيري از طريق همياري و فراشناخت)، تهران: آييژ.

- ايزدي، مهشيد (1384). بررسي اثربخشي روش­هاي آموزش دوجانبه و خواندن مشترك راهبردي بر درك خواندن و خودپنداره تحصيلي دانش­آموزان دختر سال اول دبيرستان شهر تهران. فصلنامه تعليم و تربيت، سال بيست و يكم، شماره 3، شماره مسلسل 83: 87-117.

- براون، جورج (1385). تدريس خرد (تمرين مهارت­هاي تدريس در مقياس كوچك)، ترجمه علي رئوف. چاپ ششم، تهران: مدرسه.

- جويس، بروس، ويل، مارشا و كالهون، اميلي. ( 1384  ). الگوهاي تدريس 2004، ترجمه ي محمّد رضا بهرنگي. تهران: كمال تربيت.

- حاجي حسين­نژاد، غلامرضا و بالغي زاده، سوسن (1383). مقايسه تأثير روش تدريس مبتني بر نظريه گاردنر و روش­هاي سنتي  بر عملكرد رياضي دانش­آموزان؛ فصلنامه پژوهش در مسائل تعليم و تربيت، شماره 1 و 2، شماره 19 و 20 پياپي: 1 تا 26.

- حسن زاده، رمضان. ( 1382 ). روش هاي تحقيق در علوم رفتاري. تهران: ساوالان.

- ديويي، جان. ( 1369 ). تجربه و آموزش فعّال، ترجمه علي اكبر حسيني. تهران: بي تا.

- سليمان­پور، جواد (1384). مهارت هاي تدريس نوين، نشر احسن.

- سليمانپور، جواد. ( 1384 ). بررسي ميزان مهارت معلمين در بكارگيري انواع شيوه ها و الگوهاي فعال تدريس و موانع موجود آنها در مدارس دوره ابتدايي استان مازندران در سال تحصيلي ( 84-1383 ). طرح تحقيق، مركز پژوهش و تحقيقات آموزش و پرورش استان مازندران.

- سليمانپور، جواد. ( 1380 ). كاربرد الگوهاي تدريس در آموزش. نشر دانشگاه آزاد اسلامي.

- سنگري، محمدرضا و عليزاده، فاطمه صغري (1385). آموزش خواندن (روش هاي مطالعه و خلاصه اي از برگزاري آزمون
پرلز )
؛ تهران: ابوعطا.

- سيف، علي اكبر (1386). روانشناسي پرورشي نوين (روا­ن­شناسي يادگيري و آموزش). تهران: دوران.

- شعباني، حسن (1383). مهارت هاي آموزشي و پرورشي (روش­ها و فنون تدريس). تهران: سمت.

-شعباني، زهرا (1374) تأثير روش هاي تدريس در افزايش توانايي هاي شناختي و عاطفي و رفتاري دانش آموزان؛
پايان­نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي.

- عباسيان، شهناز (1376). بررسي رابطه بين روش تدريس فعال و پيشرفت درسي دانش­آموزان سال چهارم ابتدايي در درس رياضي. مجله رشد آموزش ابتدايي، شماره 6: 28.

- غلامي، آمنه (1379). تأثير آموزش راهبردهاي فراشناختي پس خبا بر درك مطلب، سرعت يادگيري و عملكرد در خواندن دانش آموزان دختر پايه ي دوّم دبيرستان هاي شهر شيراز؛ پايان­نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي.

- فضلي، رخساره و جوادي، محمدجعفر (1383). بررسي مقايسه­اي تأثير روش تدريس فعال و غير فعال بر پيشرفت تحصيلي دانش­آموزان در درس تعليمات اجتماعي. فصلنامه تعليم و تربيت، سال بيستم، شماره 2، شماره مسلسل 78: 7 تا32.

- فضلي خاني، منوچهر (1385). راهنماي عملي روش هاي مشاركتي و فعّال در فرايند تدريس، تهران: آزمون نوين.

- كرامتي، محمد­رضا (1384) يادگيري مشاركتي (يادگيري از طريق همياري) مشهد: فرانگيزش.

- كريمي، عبدالعظيم (1384). بررسي اجمالي نتايج مطالعه بين­المللي پيشرفت سواد خواندن پرلز 2001. تهران: انتشارات پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش.

- كريمي، عبدالعظيم (1386). نتايج پرلز 2006 مهم­ترین یافته ملی و بین­المللی پرلز 2006 در مقایسه با پرلز 2001. تهران: انتشارات پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش.

- كنعاني، شهناز (1378). مقايسه تأثير روش تدريس مشاركتي با آموزش سنتي بر پيشرفت تحصيلي دانش­آموزان. پايان­نامه  كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي.

- گيج و برلاينر. ( 1374 ). روانشناسي تربيتي، ترجمه ي لطف آبادي و ديگران. مشهد: فردوسي.

- لك­زاده، كبري (1378). تأثير آموزش راهبردهاي فراشناختي پس ختام بر درك مطلب، سرعت يادگيري و عملكرد در خواندن دانش­آموزان دختر پايه ي اول دبيرستان؛ پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي.

- متولّي، سيّدمحمّد. ( 1376 ). بررسي تأثير راهبردهاي فراشناختي بر خواندن و درك مطلب و سرعت يادگيري دانش آموزان كلاس هاي اوّل دبيرستان هاي دخترانه ي شهر فردوس. پايان نامه ي كارشناسي ارشد، دانشگاه علّامه طباطبايي.

- مشهدي ميقاتي، فريده. ( 1375 ). بررسي تأثير آموزش مهارت هاي مطالعه بر درك مطلب و سرعت خواندن دانش آموزان دختر مقاطع راهنمايي و متوسّطه. پايان نامه ي كارشناسي ارشد، دانشگاه تهران.

- معتمدي تلاوكي، محمد­تقي و احمدي، محمدرضا (1384). الگوهاي نوين تدريس، تهران: رشد انديشه.

- معتمدي تلاوكي، محمدتقي و احمدي، محمدرضا (1386). كاربست الگوهاي نوين تدريس در دوره ابتدايي، تهران: رشد انديشه.

- یادگارزاده، غلامرضا. ( 1378). روش های فعّال تدریس، ضرورت ها، دیدگاه ها و پژوهش ها. رشد تکنولوژی آموزشی. شماره مسلسل 118، مهر.

 

- Berliner,D. ( 1992 ). Effective schools .'Teachers make the difference. Instructor, 99 ( 3 ), 14-15.

- Brown, A. L., A Sh. D. Rut her ford, M., Nakagawa, K., Gorden, A., & Compion, J. C. (1993). Distributed expertise in the classroom. In Salomon  (Ed.), Distributed Cognitions: Psychological and educational Considerations (pp. 188-228) New York: Combridge University press.

- Bruner, J. ( 1996 ). The Culture of Education. Harvard University press. Combridge, Massachusettes London.

- Campbell, J.R., Kelly,D.L., Mullis, I.V.S., Martin, M.O., & Sainsbury, M. (2001). Framework and Specifications for PIRLS Assessment. 2001 (2nded.). Chestnut Hill, MA: Boston College.

- Gonzalez, E.J. (2003). Scaling the PIRLS Reading Assessment Data. In M.Martin, I. Mullis, & A.Kennedy (Eds), PIRLS 2001 technical report (pp. 151 – 168). Chestnut Hill, MA: Boston College.

- Martin, M.O., Mullis, I.V.S., & Kennedy, A.M. (Eds.) (2003). PIRLS 2001 Technical Report. Chestnut Hill, MA: Boston College.

- Slavin, R. E. (1991 ). Group rewards make group Work: response to kohn. Educational leadership.

- Slavin, R. E. (1991 ). Students team learning. A Practical guide to cooperative learning. Washington. D. C: National Educational association ED 336-518.

- Vygotsky, L. S. (1978). Mind in Society. Combridge. MA: Harvard University press



[1] .Literacy

[2] . International Association for the Evaluation of Educational Achievement ( IEA )

[3] . Progress in International Reading Literacy Study ( PIRLS )

[4] . Active Methods of Teaching

[5] . Learning to Learn

[6] . Metacognition

[7] . Literary                                                                                                                                                 

[8] . Informational

[9] . Literacy Learning

[10] . Reading for Learning

[11] - Constructivism

[12] - Learner - Centered

[13] . G. Broner

[14] . B. Goys

[15] . R. E. Slavin

[16]. Klenk

[17] . نتایج انتشار یافته توسط پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، مرکز ملی مطالعه بین المللی تیمز و پرلز ( 1386 )، نگاهی به مهم­ترین نتایج ملّی پرلز (2006) در مقایسه با پرلز ( 2001 ) صص 43 – 29.

[18]- سینرکوژی (Synergogy) یک نظریه درباره روش های همیاری است.

[19] . The Team Effectivenss Design ( TED ) & The Team Member Teaching Design ( TMTD )

[20] . Jean Piaget and Lev Semenovich Vygotsky

[21] . Johnson

[22] . Palinscar

[23] . Klenk

[24] - پس ختام يكي از روش هاي موفّق مطالعه و يادگيري، ويژه ي متون درسي علمي، روشي است كه با نام هاي ( PQ4R ) يا ( PQRST ) شناخته شده است. توماس و رابينسون، ( 1982 ). سرواژه ي ( PQ4R ) از حروف اوّل شش مرحله ي اين روش مطالعه يعني « پيش خواني، سؤال كردن، خواندن، تفكّر، از حفظ گفتن و مرور كردن »[24] درست شده است. از تركيب حروف اول واژه هاي فارسي اين شش مرحله سرواژه ي « پس ختام » ساخته مي شود ( سيف، 1386؛ ص 301 و ص 303 ).

[25] - پس خبا ( PQRST ) یکی از روش های آموزش مهارت های مطالعه شامل: پیش خوانی، سؤال کردن، خواندن، به خود پس دادن و آزمون کردن است.